بدون عنوان
متین جان امروز به اتفاق مامانی و زندایی دنیا و رو نیکا رفتیم پارک گلریز تو اونجا کلی بازی کردی و کلی هم شیطنت دنبال یه گربه میرفتی و هی بهش میگفتی هاپو و من و مامانی هم به دنبال تو به سرعت میومدیم چند جا هم گیر داده بودی کالسکه رو نیکا رو هل بدی آخرشم دیگه خسته شدی رو رضایت دادی بیایم خونه تا رسیدیم خونه شیر خوردیو لالا کردی اینجا دنبال پیشی بودی و هی میگفتی هاپو ...