متینمتین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

متین طلا

خاطرات سفر به مکه

1393/1/22 22:56
نویسنده : مامان ساجده
938 بازدید
اشتراک گذاری

اول از همه سال نو رو به همه دوستای گلم تبریک میگم امیدوارم

سال خوبی داشته باشید ماچ

حالا بریم سر اصل مطلب

متین جونم اول از اینجا شروع میکنم ما سال 87 ثبت نام کرده بودیم

برای مکه ولی هر سال ی چیزی پیش میومد که قسمت نمیشد بریم

زمانی که تو به دنیا اومدی بابا گفت چون کوچیکی نمیشه بریم بزاریم

دو سه ساله بشه که اذیت نشی چند وقت پیش که آژانسای مسافرتی

ثبت نام میکردن من به پدر جون گفتم به نظر من عید بهترین فرصته برای رفتن

ولی متاسفانه کاروانا پر شدو ما نتونستیم ثبت نام کنیم تا اینکه ی شب که

خونه مامان فلور بودیم پدر جون گفتن ی آژانس برای عید ی چند تایی خالی

داره حالا قرار شده تا فردا بهم خبر بده که ببینیم 8 نفر راه میده یا نه

فکر میکنم 13 یا 14 اسفند بود که پدر جون صبح زنگ زدو گفت برای 8 فروردین

میتونیم بریم ولی چون پدر جون کار داشت من سریع رفتم دنبال کاراش

این شد که ثبت نام کردیمو خودمونم حسابی غافلگیر شده بودیم

 همه کارامون به هم گره خورده بود چون خودمونم تازه اومده

بودیم خونه چون بابایی تازه مرخص شده بود از طرفیم خونه تکونی

عید و از طرف دیگم خریدای عید و کلی کارای نکرده ولی خدا رو شکر

همه چیز به خوبی و خوشی تموم شد

پروازمون هشتم فرودین ساعت 23:30 مستقیم به مدینه بود پروازمون صعودی

بودو خدا رو شکر بدون تاخیرفکر میکنم حدودای ساعت 2و 3 به وقت عربستان

رسیدیم هتل خییییلی خوب بود خدا رو شکر تو هم اذیت نکردی البته

اذیتای خاص خودتو داشتی مثل غذا نخوردن ولی در کل تو این سفر

خیلی همکاری کردی البته اینم بگم که بیشتر با مامان فلور بودی

برای همین من خیلی متوجه اذیتات نشدمنیشخند

ی اتفاق جالبی که روز اول برامون افتاد این بود که ما صبح رفتیم مسجد النبی

برای نماز کالسکتو بیرون کنار بقیه کالسکه ها گذاشتیمو رفتیم داخل یه

دو سه ساعتی رو داخل بودیمو بعد نماز اومدیم بیرونو کالسکه رو برداشتیمو

رفتیم به طرف هتل تو راه میخندیدیمو میگفتیم اگه ایران بود کاسکه رو برده

بودنو فروخته بودن اینجا دمشون گرم دزدی نمیکنن تا اینکه عصر برای نماز

رفتیمو دوباره همونجا گذاشتیم رفتیم نماز همین که اومدیم دیدیم

بله جا تره و بچه نیست من که خشکم زده بود اول مامان فلور اومده

بود بیرونو متوجه شده بود که کالسکه نیست همه جا رو گشتیم

ولی متاسفانه نبود تازه فهمیدیم که بله اینجا هم دزد دارهناراحت

فقط ناراحت از این بودیم که هنوز 24 ساعتم نگذشته که متاسفانه

باید 9 روز تو رو بغل کنیم چون تو اصلا حاضر نیستی راه بری ولی فرداش

ی کمی راه اومدی ولی تا خسته میشدی میومدی بغل همین که رسیدیم

هنوز چشمامون دنبال کالسکت بود که یکدفعه دیدم اون طرف صحن

کالسکته و ی بچم توش با خاله معصوم دوییدیم طرفش گفتم معصوم

مطمینم که خودشه وقتی رفتیم جلو دیدم بله خود خودشه انقدر خوشحال

بودم از اینکه پیدا شده چون از بغل کردن تو خلاص میشدیم چون تو فقط

بغل منو مامان فلور میرفتیو حاضر نبودی کسی بغلت کنه اینم از داستان

سرقت کالسکت به مدت 1 روززبان

دومین سوتیمونم این بود که من به بابا گفتم دوربین حرفه ایمونو ببریم تا اونجا

ازت عکسای قشنگ بندازیم ولی بابا گفت نه سخته همین دوربین معمولی

رو ببریم منم باطریاشو شارژ کردمو گذاشتم تو ساک اولین روز که بردم نزاشتن

تو ببرم بعدشم که اومدم ازت عکس بندازم دیدم مموری کارت نداره بابا دراورده

بودو به من نگفته بود برای همین مجبور شدیم با گوشی عکس بندازیم برای

همین بیشتر عکسات تو گوشی پدرجونو مامان فلور هست چون من گوشیمو

نبرده بودم ی چند تایی هم تو گوشی باباست که انشاالله به محض رسیدن

عکسا به دستم عکساتو با تو ضیحاتش میزارم

خدا رو شکر این سفر ده روزمون به خوبی و خوشی تموم شد و دوشنبه

شب 18 فرودین ساعت 11:30 شب خونه رسیدیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان نوژاجونی
23 فروردین 93 10:18
هم عیدتون مبارک هم زیارتتون قبول .خوش به سعادتون
مامان ساجده
پاسخ
ممنون دوستم
mamane mani
23 فروردین 93 15:38
چه ماجراهایی داشتید شما اونجا با کالسکه... چقدر حیف که نتونستی با دوربین عکس بندازی البته این چندتایی هم که گذاشتی بد نیست. در هر صورت ما منتظر دیدن عکسای بعدی متین جونی هستیم ساجده جون ما رو هم یاد کردید اونجا؟
مامان ساجده
پاسخ
متاسفانه نشد که اونجور که دوست دارم عکس بندازمچششششم حتمابرای همه دعا کردم عزیزم
خواهرفرناز
23 فروردین 93 23:03
ساجده جونم سلام زیارتت قبول عزیزم ایشالاهمیشهزیارت برین وردزی هرسالتون باشه
مامان ساجده
پاسخ
ممنون عزیزم انشاالله قسمت شما هم بشه دوست عزیز
سارا
24 فروردین 93 14:34
سلام هدیه سنیا تقویم سال 1393 با عکسهای کوچولوتون با گذاشتن لوگوی سنیا و قالب وبلاگ رایگان وسفارشی با طراحی ویژه سنیــــــــا..
مامان طه
24 فروردین 93 18:35
سلام .زیارتتون قبول.وبلاگ قشنگی داری. با تبادل لینک موافقی؟
مامان ساجده
پاسخ
ممنون
مامان مهراد
24 فروردین 93 19:53
ای جان حاج آقا سفر حج خوش گذشت. به سلامتی باشه. مامان ساجده حجتون مقبول دلم تنگ شده بود خیلییییییییییییی. نیومدنم رو ببخشید خیلی تو محل کار سرم شلوغه و خونه هم مهراد دیگه نمیزاره لحظه ای به حال خودم باشم/. ی عالمه بوس برای حاج خانم ساجده و حاج آقا متین
مامان ساجده
پاسخ
ممنون جای شما خالیدرکت میکنم عزیزم همه ی جور گرفتاریمبرای دوست عزیزو گل پسرش
مهرنوش مامان مهزیار
25 فروردین 93 11:14
عزیزم زیارت قبول. سال نو هم مبارک . انشاا... همیشه شاد و تندرست باشید.
مامان ساجده
پاسخ
ممنون دوست عزیز
مامان بردیا
26 فروردین 93 10:08
زیارت قبول ساجده جان... انشاا... بارها و بارها تکرار بشه این تجربه شیرین معنوی برای شما و گل پسرمون. سال خوبی براتون آرزو دارم
مامان ساجده
پاسخ
ممنون عزیزم انشاالله قسمت شما هم بشه
ناصرپودینه
26 فروردین 93 17:43
پس دلیل غیبت طولانی تون این بود بهرجهت زیارت خانه خدامقبول حاجی متین کوچولو خوبحالت .
مامان ساجده
پاسخ
ممنون
مرجان مامان آران و باران
1 اردیبهشت 93 10:30
اخی عزیز دلمممممم چه ماجرایی شد برای خودش کالسکه و دوربیننن زیارتتون قبول باشه ساجده جونمممم و متین کوچولوی نازم حاجی خوشگل کوچولو
مامان ساجده
پاسخ
ممنون مرجان جون
مامان ریحانه
14 اردیبهشت 93 13:46
سلام عزیزم وبلاگ قشنگی داری با من دوست میشی؟
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به متین طلا می باشد