بازم سرزمین عجایب
دوشنبه شب قرار شد که به مناسبت تولدت ببریمت سرزمین عجایب با اینکه خیلی بازیهاش متناسب با سنت نیست ولی چون میحط شاد و قشنگی داره رفتیم خیلی هم بهت خوش گذشت از اونجایی هم که تو خیلی عاشق ماشینی همه ماشینای اونجا رو سوار شدی و کلی هم خوشحال بودی واقعا میشد خوشحالی رو از چهرت فهمید بعد از کلی بازی هم رفتیم که شام بخوریم ولی واقعا تو رستوران سنگ تموم گذاشتی از بس شیطنت کردی منم که اینجوری تا رسیدیم هی گفتی غذا منم بهت گفتم بابایی به آقایی گفته الان برامون میاره ولی مگه تو گوشت بدهکار بود فقط حرف خودتو میزدی میز پشتیمون یه خانم و آقایی بودن فقط ما شده بودیم سوژه خندشون من میدونستم که فقط الکی هول غذا رو دار...