بدون عنوان

عزیزم

امروز من و تو بابایی برای اینکه حال و هوامون عوض شه رفتیم مرکز خرید

 بوستان بعدشم بابایی برات کلکسیون حیوانات رو خرید خوشبختانه خیلی

خوشت اومد چون تو معمولا اولش هر چیزی رو میخوای بعدش زود دلت رو

میزنه ولی از اونا خوشت اومد اولش ازشون میترسیدی که تو دستت بگیری

 ولی بهت گفتیم جوجو ترست ریخت

یه جا آکواریوم ماهی بود رفتی جلوش نشستی و گفتی جوجو انقدر

خوشت اومده بود که دوست نداشتی بیای 

اینجام عروسک شرک و دیدی خیلی خوشت اومد

تازگی هم یاد گرفتی از خیابان که میخوای  رد بشی جلوی ماشینها دستتو بالا بگیری تا نگه دارن توی وروجک رد بشی

اینجا هم موقع برگشته که میخوایم سوار ماشین بشیم طبق معمول دوست داری خودت مستقل باشی

اینم مراحل سوار شدنت به ماشین

طبق معمول هم دوست نداری روی صندلی ماشینت بشینی

عاشق رانندگی هستی تا تو ماشین میشینی دوست داری با فرمان ماشین بازی کنی 

تا اومدیم خونه حیوان ها رو چیدی و شروع کردی به بازی کردن