بدون عنوان
عسلم
امشب من و بابایی تو رو بردیم سرزمین عجایب خیلی خوش گذشت تو هم خیلی شاد بودی انقدر خوشحال بودی که همش به هر بازی سرکشی میکردی ولی به خاطر اینکه خودت به تنهایی نمیتونستی سوار بازی بشی منم با تو سوار میشدم اولش سوار هر چی میشدیم میترسیدی و من و سفت بقل میکردی و گریه میکردی بعدش کم کم ترست ریخت و میخندیدی من و بابایی هم با خنده های تو کلی دلمون شاد شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی