متینمتین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

متین طلا

بدون عنوان

1391/8/22 20:28
نویسنده : مامان ساجده
382 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم

دیشب برای دومین بار بردیمت شهربازی

چند روز پیش پدر جون بلیط شهربازی شهر ستاره ها رو داد و گفت که تو رو ببریم

منم به خاله نرگس گفتم که با هم بریم

دیشب رفتیم تو طبق معمول فقط از ماشین خوشت اومد  هر بازی دیگه ای رو سوار شدیم تو

ترسیدی و گریه کردی ولی باران خیلی خوشش اومده بود

قربون پسر ترسوم برم

 

اینجا من و تو خاله نرگس و باران سوار قطار شدیم تا میرفت توی تونل تو گریه میکردی و سفت من و بغل میکردی ولی باران دس دسی میکرد

وقتی پیاده میشدی هاج و واج نگاه میکردی

قربون اون اشکت بشم من

عکس چهار نفره با بابایی و عمو علی و باران

باران عاشق ماشین شده بود و دو تا فرمون و گرفته بود و ول کن نبود

متین و باران رالی باز

 اولش بلد نبودی که باید چطور بازی کنی

کم کم یاد گرفتی

این پسر کوچولوی تپلی تا وارد شد و شروع به پریدن کرد

بارانم یه جور هنر نمایی میکرد

بعد از شهربازی شامم رفتیم هایپر خیلی خوش گذشت قراره که هفته آینده هم دوباره بریم

تا شما دو تا وروجک بازم  بهتون خوش بگذره

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

علامه کوچولو
17 آبان 91 18:47
وااااااااااااااااای این عکسا چقد مهیّجن
باور کن کیف کردم
محمد باقر هم متاسفانه خیلی ترسوِ


برعکس باید دخترا ترسو باشن پسرا ترسو شدن
مامان فلور
17 آبان 91 19:19
عزیزم وروجک شده ناز شو برم من
مامان بابای الیسا
17 آبان 91 19:58
واای حسابی خوشبحالتون شدا ای بلا ها آخه پسرا ماشین بازی تو خونشونه دیگه چیکار میشه کرد مامانی
خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
18 آبان 91 1:52
چه لذتی بردن همه دنیا به کامشون بوده انشالله همیشه همین طور باشن.


واقعا شادی رو تو چشماش میدیدم
هیراد و عمه لیلاش
18 آبان 91 8:10
قربونت بشم خاله جون که همه کارات شیرینه عزیزم دست مامانی و بابایی درد نکنه که زحمت کشیدن شما رو با دوستت بردن ددری که بهت خیلی خوش بگذره
مامان بردیا
18 آبان 91 8:14
نگران ترسیدنش از ماشین نباش ساجده جون چشم رو هم بذاری سویچ ماشین و برداشته و رفته به کاراش برسه.بردیا که از الان استارت میزنه با چه مهارتی... همیشه شاد باشید


بردیا جون رو از طرف من ببوسش
هیراد و عمه لیلاش
18 آبان 91 19:08
پسر عسلی شیطون من تمام شیطونیهات مثل هیراد جونی شیرینه
مامان مهراد
18 آبان 91 20:00
نگو به پسرمون ترسو! فقط ی وقتایی چشماش بارونی میشه.
مامان رهام
20 آبان 91 10:48
سالم باشید و تندرست


ممنونم
طنین بلا
20 آبان 91 13:05
اهای چه تنها تنها میرین گردش خوب بگین ما هم بیایم و طنین رو بیاریم. بعد به من بگو که همش در حال گردشی !!!


چشم عزیزم اگر بتونیم گیرتون بیاریم حتما باهم میریم
سمانه مامان ستایش
20 آبان 91 16:33
معلومه حسابی خوش گذشته.ایشالا همیشه به تفریح و خوشی باشین
راستی متین جون بیشتر شبیه خودتونه ساجده جون درسته


مرسی عزیزم شما هم همینطور
بله شبیه خودمه ولی حالتهای باباشم داره
مریم (مامان آرینا)
22 آبان 91 9:51
همیشه به گردش شاد باشید


ممنون شما هم همینطور
فاطمه مامان امیرعلی
25 آبان 91 14:48
واای معلومه حسابی کیف کردید.
کدوم شهر بازیه؟


شهر بازی شهر ستاره ها تو بلوار تعاون نزدیک هایپر استار
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به متین طلا می باشد