جشن تولد دو سالگی
پسر گلم
تولد شما روز 30 بهمنه که افتاده دوشنبه ولی من با توجه به اینکه تولد خودمم
24 بهمنه جشن تولد دوتاییمون رو ما بین این دو تاریخ گرفتم
من خیلی دوست داشتم برات یه جشن تولد حسابی بگیرم ولی بابایی مخالفت
کردو گفت که تو هنوز کوچیکی و این چیزا برات جذابیت نداره و از طرفیم چون تو معمولا
تو جمعیت خسته میشیو بیشتر به من میچسبی قرار شد یه جشن خودمونی کوچیک برات
بگیریم ولی با اینکه جشنمون خودمونی بود من یک هفته ای بود که در تدارک کارای
تولد بودم چون دوست داشتم همه چیز عالی باشه خدا رو شکر خیلی خوب بود
خوش گذشت ولی متاسفانه حرف بابایی به حقیقت پیوست تو دوباره
شروع کردی به نق زدنو چسبیدن به من البته حق داری چون خسته شده
بودی
حالا جالب این بود که تو تولد دو تا اتفاق جالبم افتاد
یکیش این بود که وقتی اومدم ازت عکس بندازم تو گفتی آب منم بغلت کردمو بردمت بهت
آب دادم همینکه اومدم بزارمت روی مبل دیدم بله تمام مبل شده ژله روی کیک
دنبال علتش که گشتم دیدم پاتم کیکیه ولی جالب این بود که تو کی وقت
کردی پاتو بزنی به کیک و از هم جالبتر روی کیک هیچ اثری از رد پای
تو نبود و اتفاق دومم این بود که اومدیم منو تو و بابایی با هم عکس
بندازیم بابا اصرار داشت تو کلاه سرت باشه تو هم از کلاه فراری
با یک حرکت آکروباتیک کلاه بیچاره رو پرت کردی و دقیقا کلاه افتاد رو کیک
حیف که نشد از این صحنه ها عکس بندازیم چون سریع باید طی یه عملیات
همرو به حالت اول بر میگردوندیم
همه دیگه از خنده ریسه رفته بودن میگفتند این کیک و فقط خود متین باید بخوره
ولی ما از همه زرنگتر کیک رو به خورد همشون دادیم
خلاصه در مجموع شب خوبی بود به همه هم خوش گذشت
در مجموع نتونستم اونجور که دلم میخواد با همه ازت عکس بندازم چون تو
نمیشستی و میخواستی در بری ولی یه چند تا عکس برات میزارم
برای یادگاری
اینم شب قبل از تولد که داری به بابایی کمک میکنی
اینم از تزیینات تولد که با تم کفشدوزک بود
اینم فلش راهنما که بیرون در نصب شده بود
برگه یادگاری
حالا عکسهای متین طلا با خانواده:
متین و رونیکا (دخمل دایی)
حالا بزار یه ذره بغلت لم بدم
متین با علیرضا و آرمین(پسر عمه ها):
متین با پدر بزرگاش:
متین با مامان فلور و مامان زهرا:
متین با عمه و دایی:
با عمه و عمو رضا( شوهر عمه):
متین با دایی و زندایی:
متین با پدر جون و مامان جونش(مامان و بابای خودم):
متین با بابایی و مامانی(مامان بابای همسری):
خودمو گل پسری مشغول کیک بریدن:
متاسفانه عکسهایی که سه نفری انداخته بودیم اصلا خوب نشده بود به همون دلایلی که توضیح داده بودم ولی حتما میندازم و برات میزارم
و اما میز شام:
غذا ها هم شامل پاچینی . فیله مرغ سوخاری . سالاد الویه جوجه تیغی. کشک بادمجان . سالاد یونانی. دسر زعفرانی
و در آخر دست همگی درد نکنه که با حضورشون شب قشنگی رو به یادگار گذاشتن