متینمتین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

متین طلا

خاطرات شیرین

1391/11/21 16:50
نویسنده : مامان ساجده
494 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم

وقتی با بابایی ازدواج کردم همیشه فکر میکردم اگه روزی مادر شم

 میتونم برای  فرزندم مادری خوب باشم یا نه؟..... الانم که دو سال

از با تو بودنم گذشته هنوز این فکربا منه که من مادری هستم که بتونم علاوه

 بر وظایف  مادری تو رو  درست تربیت کنم و در آینده برات یه

دوست خوبی باشم......

همیشه دلم میخواست قبل از اینکه مادر بشم آمادگی کامل برای بچه دار

 شدن داشته باشم زمانیکه منو بابایی تصمیم گرفتیم که بچه دار بشیم

 از زندگی مشترکمون 5 سال گذشته بود و من چون درس میخوندم 

میخواستم زمانیکه  داره درسم تموم میشه باردار بشم چون نمیخواستم

هیچ دغدغه ای  تو دوران  بارداریم داشته باشم بعد از مدت کوتاهی از

 تصمیمی که گرفته بودیم یه  احساس عجیبی داشتم همش فکر میکردم

شاید به خاطراسترس امتحاناتمه ولی گفتم شایدم خدا یه نی نی ناز بهمون

داده باشه برای همین رفتم یه بیبی چک گرفتمو دیدم بله مثبته  لبخند

خیلی خوشحال شدم و حس عجیبی داشتم از اینکه تو وجود من یه موجود

زنده ای داره رشد میکنه موجودی که به خواست ما داشت پاشو به این

دنیا میزاشت خلاصه اینکه زمان به دنیا اومدنت رسید

منو بابایی و مامان فلور و زندایی آماده شدیم که بریم بیمارستان از اون

طرفم مامان زهرا و عمه و بابایی هم اومدن بیمارستان

همه منتظر بودیم که این فرشته کوچولوی ما که الان برای خودش مردی

شده صحیح و سالم به دنیا بیاد موقعی که منو بردن تو اتاق عمل از

دلشوره احساس میکردم قلبم اومده  توی دهنم وقتی به دنیا اومدی اون

 لحظه که صدای گریت و شنیدم منم زدم زیر گریه و همش خدا رو شکر

میکردم که سالمی و خدا یه  نی نی ناز کوچولو بهمون داده حالا خدا رو

شکر میکنم که دارم روز به روز بزرگ شدنت رو میبینم تمام لحظه

لحظه های با تو بودن برام شیرینه با اینکه هر روز شیطون و

 شیطونتر میشی ولی با تمام وجودم عاشقتم

 و دوست دارم زمانی برسه که ببینم تو برای خودت مردی شدی

پسرم عاشقانه دوست دارم و برات آرزوی سلامتی دارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان حسام کوچولو
19 بهمن 91 15:10
به به چه عاشقانه امیدوارم خوش بخت باشید.و متین جان قدر این پدر و مادر عاشق رو بدونن
راستی بابت راهنمایی ت ممنون.


خواهش ميكنم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
19 بهمن 91 16:42
ساجده جون معلومه که مامان خوبی هستی وگرنه متین طلا به این زودی مردونه نمینشست غذابخوره
خاطرات اون روزهاهمیشه تازه وموندگاره .ایشالا همیشه سلامت وشاددرکنارهم خوشبخت بمونید


مرسي عزيزم
ممنونم براي شما هم همينطور
هیراد و عمه لیلاش
19 بهمن 91 18:09
عزیزم امیدوارم به هر ارزویی که برای متین کوچولو داری برسی و این فسقلی که داره یواش یواش واسه خودش مردی میشه ، همیشه شاد و سلامت و موفق و قدرشناس زیر سایه پدر و مادر مهربونش باشه


مرسي ليلا جون
خواهر فرناز
20 بهمن 91 9:41
سلام بدو بیا با 2تا مطلب اومدم زود باش پاشو تبلی نکن بیا دیگه ماشاله دیگه برای خودش مردی شده ها
مرجان مامان آران
20 بهمن 91 16:15
ماشالااااا چه گل پسری شده خوشگل من
خدا حفظش کنه


مرسی عزیزم برای شما رو هم همینطور
مامان افسانه
20 بهمن 91 16:16
ساجده جون مطمئن هستم که شما مادری خوبی هستی
موفق و سربلند باشی عزیزم
متین جون رو ببوس



مرسی عزیزم شما لطف داری
شما هم دو گل پسری رو ببوسین
مهسا مامی کیارش
20 بهمن 91 22:55
ساجده جون خدا واست نگهش داره و همیشه نگهدارش باشه «آمین»



ممنون عزيزم براي شما رو هم همينطور
سمانه مامان ستایش
21 بهمن 91 3:35
ساجده جون شک نکن که بهترین مامان دنیایی واسه متین جون.
انشالا زندگی تون پر از اتفاقات خوب باشه ودلتون همیشه شاد


ممنون عزیزم
سپید مامان علی
21 بهمن 91 20:38
حس مادرانه ات رو خیلی خوب بیان کردی
من مطمئنم مادر خوبی واسه متین طلا هستی
چقدر از نوزدایش تغییر کردی
انشاءالله خانواده سه نفرتون خوشبخت و شاد باشید


مرسي عزيزم
ممنونم از دعاي قشنگت
مامان ثمر
23 بهمن 91 11:55
معلومه که بهترین بودی بخاطر اینکه کسی که این سوال و از خودش میپرسه امکان نداره غیر از این باشه ساجده جونقربونت برم متین جونم با اون خنده های خوشگلت


ممنونم دوست خوبم
خدا نکنه خاله جون
مامان بردیا
23 بهمن 91 16:28
امیدوارم همیشه در اوج ببینیش و وجود نازنینش باعث افتخار باشه برات. خدا حفظش کنه


برای بردیا جونم همینطور
خدا کوچولوی شما رو هم حفظ کنه
مامان مهراد
23 بهمن 91 17:56
ای جانم چقدر قشنگ بود تصاویر کوچولویی این نازدونه.
سلامت باشی مامان جون


شما هم همینطور
مهراد جونمو ببوسش
فاطمه مامان امیرعلی
23 بهمن 91 18:04
آخی جاان.یادش بخیر بچه ها چقدر زود بزرگ میشن.خیلی نازه ماشالا آقا متین.


مرسی عزیزم
حامی
23 بهمن 91 22:09
از پل نامردان عبور نکن ، بگذار آب تو را ببرد از ترس شیر به روباه پناه نبر ، بگذار شیر تو را بخورد ببر باش و درنده ، ولی از کنار آهوی آرمیده به آرامی بگذر کوروش بزرگ
الی مامی آراد
24 بهمن 91 1:09
مامانی نگاه کن اون پسر کوچولو حالا رستمی شده برای خودش اینا همش بخاطر زحمتهای شماست مامان جونی


مرسی دوستم
زهرا(ثمره عشق مامان و بابا)
24 بهمن 91 3:12
عزیزم معلومه که مادر خوبی هستی چون این دغدغه برای بهترین بودن باهاته و فراموشش نکردی


ممنونم شما لطف داری امیدوارم که همینطور باشه
مامان امیر علی پسر اژدها سوار
28 بهمن 91 12:35
ماشاله بزنین به تخته گل پسرمون مردی شده به افتخار خود گلش و مامان مهربونش


ممنونم خاله جون
مهسا مامان صدرا جونی
30 بهمن 91 9:02
من که عاشق عکس دومی شدم.
ماشالله به گل پسرت.

مرسی عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به متین طلا می باشد