دیروز با یه سری کلمه های جدید
عسلم دیروز قرار شد که بریم خونه مامانی چون بابا کارش طرف خونه مامان فلور هستش گفتم که بزار خودمون بریم برای همین به بابا نگفتم تا ما هم میایم چون اگه قرار بود که با بابا بریم باید صبح زود میرفتیم منم چون همش نگران خواب تو هستم که بد خواب نشی کارامو کردم بعدش گفتم که بریم همینکه گفتم بزار زنگ بزنم به آژانس تا بریم دد تو سریع با اون صدای نازت گفتی آژانس منکه فقط هاج و واج نگات کردم چون به نظرم کلمه سختیه برات ولی انقدر قشنگ میگی همینکه رسیدیم خونه مامانی مامان فلور پرسید با چی اومدین تو هم سریع در جواب مامانی گفتی آژانس مامانی که انقدر ذوق زده شده بود و هی بوست میکردو قربون صدقت می...