دیروز با یه سری کلمه های جدید
عسلم
دیروز قرار شد که بریم خونه مامانی چون بابا کارش طرف خونه مامان فلور هستش
گفتم که بزار خودمون بریم برای همین به بابا نگفتم تا ما هم میایم چون اگه قرار بود که با
بابا بریم باید صبح زود میرفتیم منم چون همش نگران خواب تو هستم که بد خواب نشی کارامو
کردم بعدش گفتم که بریم
همینکه گفتم بزار زنگ بزنم به آژانس تا بریم دد تو سریع با اون صدای نازت گفتی آژانس
منکه فقط هاج و واج نگات کردم چون به نظرم کلمه سختیه برات ولی انقدر قشنگ میگی
همینکه رسیدیم خونه مامانی مامان فلور پرسید با چی اومدین تو هم سریع در جواب مامانی
گفتی آژانس مامانی که انقدر ذوق زده شده بود و هی بوست میکردو قربون صدقت میرفت
گفت برم براش اسپند دود کنم چقدرم ناز میگه
خلاصه اینکه عصری که بابا اومد بهت گفتم متین به بابا بگو با چی اومدیم تو هم سریع گفتی آژانس
بابا بهت گفت آقایی اوردتون تند میومد تو هم گفتی آقایی آژانس تن تن
تا هر کی از در میومد تو هم سریع گزارش میدادی دل همرو برده بودی
شب زندایی داشت باهات بازی میکرد گوشیشو اورد داشت بهت عکساتو نشون میداد ازت
پرسید این کیه تو گفتی نی نی بعد زندایی بهت گفت متینه تو هم سریع گفتی متینه
قربونت برم که بالاخره اسم خودتو گفتی ما که هممون متعجب و ذوق زده شده بودیم
که مامانی گفت حسابی امروز ما رو سورپرایز کردی
دوباره رفتی دستمال اوردیو به من گفتی مامانی بشور
قربونت برم که انقدر تو بلا شدی بلبل من
تازگیم یاد گرفتی تا چیزی رو ازم بخوای که ممنوعه هستش میگی مامان جون با این جون گفتنت
حسابی آدمو .....
چند روز پیش مامانی تو رو برد سوپر مارکت که برات بستنی بخره همینکه پاستیل رو دیدی گفتی
مامانی دایی به به (چون هر سری که ما خونه مامانی میریم دایی برات پاستیل و چوب شور میخره)
برای همین با زبون بیزبونی به مامانی فهموندی از همونایی که دایی برات میخره میخوای
قربونت برم که هرروز داری شیرینتر و بلاتر از روز قبلت میشی
کلمه های جدیدت:
آژانس آژانس
بشور بشور
تند تند
متین متین