شیرین زبونیهای گل پسری
عسلکم
هر روز داری شیرین و شیرینتر میشی
این چند وقته خیلی قشنگ جمله میبندی وقتی حرف میزنی
دوست دارم درسته بخورمت
وقتی کوچیکتر بودی وقتی میخواستم پوشکتو عوض کنم
از اونجاییکه اصلا دوست نداریو در میرفتی برات شعر میخوندم
یا ازت میپرسیدم کلاغه میگه و ....
هفته گذشته داشتم باهات شعر ی توپ دارم قلقلیه
رو کار میکردم ازت پرسیدم ی توپ دارم تو هم سریع گفتی ال الیه( قلقلیه)
بعد گفتی مامان منم توپ دارم و رفتی اوردیو شروع کردی
به بازی من به بابایی
گفتم دلم برای خودم میسوزه فکر کنم متین از اون بچه های بازیگوشه
که بره مدرسه من باهاش برنامه دارم هی میخواد در بره از درس
تا اینکه جمعه داشتیم میرفتیم خونه مامانی تو ماشین
شروع کردم برات خوندن تو هم گفتی مامان بخون
منم دو بار تو گوشت آروم خوندم بعد که ازت پرسیدم
دیدم بله قشنگ یاد گرفتی دیگه اونموقع بود که امیدوار
شدم
حالا شعر جدید ی توپ دارم از زبان متین:
ی توپ دارم ال الیه (قلقلیه)
سرخ و سفیدو قرمزه (آبیه)
میزنم زمین هوا میره
نمیدونی تا کجا میره
من این توپ و نداشتی (نداشتم)
مشقامو خوب نوشتی (نوشتم)
بابام بهم عیدی داد
ی توپ ال الیه(قلقلیه)
ماشاالله هر چی از شیطنتات بگم کم گفتم
خیلی شیطون شدی ی وقتهایی واقعا کم میارم ولی
بازم خدا رو شکر میکنم بابت همچین فرشته ای که بهمون داده
بعضی وقتا که کار بدی کنی فقط بهت
میگم باهات قهرم از اونجاییکه تو روی این حرفم حساسی
سریع میای میگی نه مامان قهر نه بوس سریع چند تا
بوس آبدار میکنیو به عبارتی ..... میکنی منم سریع بغلت میکنم
و همه چیز و فراموش میکنم
یا اینکه دیروز خونه مامانی رفته بودیم مامانی بابایی رو صدا کرد
گفت هادی تو هم که سریع همه چیز رو ضبط میکنی
گفتی هادی من بهت گفتم نه مامان عیبه بگو باباجون
تو هم هی راه میرفتی میگفتی باباجون هادی اوبی(خوبی)
خیلی جیگر شدی وروجک