بدون عنوان
عزیزم
یه چند روزیه که دایره لغاتت داره وسیع تر میشه
چند روز پیش تو اومدی سراغم گفتی مامان نَنُد گفتم چی مامان دوباره تکرار کردی
چون منم نفهمیدم اومدم که بهم نشون بدی دیدم میخواستی چراغارو خاموش کنی
دستت نرسیده بودو هی میگفتی نَنُد (نشد)
تا خانم بیبینی میگی انوم
تا ازت میپرسم مامانو دوست داری میگی آره (قربون اون آره گفتنت)
تا میخوای بلند شی یا بیای بالای مبل میگی یا علی
به گل میگی اُل
به گوش میگی اوش
قبلا اعداد 1-2-3-9-10 بلد بودی الان انگلیسی 9(ناین) رو یاد گرفتی
خلاصه اینکه کلی کلمه های جدید میگی
قربون اون صدای نازت بشم من که وقتی حرف میزنی دل آدمو میبری البته (جدای از اون جیغ زدنات)
که سر آدمو میبره
انقدر با محبتی وقتی که کار بدی میکنی من فقط نگات میکنمو میگم مامان باهات قهر کنه
سریع میای بغلم میکنی و چند تا بوس آبدار میکنی و سریع از دلم در میاری
شبها که میخوایم بخوابیم تا منو بغل نکنیو بوس نکنی نمیخوابی
انقدر عاشقانه دوست دارم که دوست ندارم یه لحظه هم ازم دور باشی
خدایا شکرت بابت فرشته ای که بهمون دادی و ازت میخوام که همیشه تنش
سلامت و دلش شاد باشه