متینمتین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

متین طلا

سيرك +شهربازی

1392/6/23 20:37
نویسنده : مامان ساجده
490 بازدید
اشتراک گذاری

عشششششقم

ببخشید که انقدر دیر به دیر وبتو آپ میکنم هر کاری میکنم که بتونم

تند تند بیام تو وبت و از کارات یا از جاهایی که رفتیم بنویسم بازم نمیشه

ولی سعی میکنم از این به بعد بیشتر بیام

خدا رو شکر پروژه سخت و طاقت فرسای پوشک گیرون به طور کامل تموم

شد اینم بگم که اگه تو باهام همکاری نمیکردی انقدر زود به نتیجه

نمیرسید ممنونم پسر باهوشم

گفته بودم که فقط شبا یا وقتی بیرون میرفتیم پوشکت میکردم ولی فقط تا

سه روز این کارو کردم بعد از سه روز دلمو زدم به دریا گفتم پوشک

گرفتن یعنی اینکه اصلا پوشک نشی چون به نظرم باید هر چی زودتر یاد

میگرفتی که بتونی  خودتو کنترل کنی  به نظرم شب و روز نداره

البته اینم بگم که استرسم خیییییلی زیاد شده ولی کاریش نمیشه کرد

البته شبا یکی دوباری ازت در رفت ولی بازم من بازت گذاشتم و هر شبم

بهت میگم که وقتی دستشویی داری منو صدا کنی تو هم میگی چشم

 بعضی از شبا خودت بیدارم میکنی بیشتر شبا هم من با کلی نوازش

بیدارت میکنمو میبرمت دستشویی چون واقعا دلم میسوزه چون مجبورم از

خواب ناز بلندت کنمو ببرمت ولی منو ببخش پسرم چون چاره ای ندارم

حالا بریم سر اصل مطلب

این چند وقته بابایی خیلی سرش شلوغه به خاطر همین بیشتر خودم

میبرمت بیرون ولی چند وقت پیش به بابا گفته بودم اگه شد بریم سیرک

تا اینکه چهارشنبه بابا یکم زودتر اومد و منم سریع گفتم کاش میشد امشب

میرفتیم سیرک بابا هم گفت بریم منم سریع بلیط رزرو کردم تا بابا پشیمون

نشده چون خودمم دوست داشتم سه تایی بریم بیرون ساعت شروع

 برنامه10تا 12 بود که ساعتشم خیلی خوب بود شام خوردیم و رفتیم خدا

رو شکر اصلا اذیت نکردی خیلی خوشت اومده بود برنامه هاش جالب

و شاد بود  خیلی خوش گذشت نشد زیاد عکس بندازیم چون ی جورایی

عکس و فیلم ممنوع بود و از طرفیم چون تاریک بود عکسها خیلی قشنگ

نمیشد فقط دو تا برای یادگاری برات میزارم

اول برنامه پهلوان خلیل عقاب داشت صحبت میکرد ی پیر مردی دلنشینی بود

که شاگرداشون برنامه اجرا میکردن

 اینم ی آقا کوچولو بود که خیلی بامزه بود که تو باهاش عکس انداختی

که کلی هم ازش خجالت کشیدی

 جمعه هم ی سری از مامانای نی نی وبلاگی قرار گذاشته بودن که برن

نمایشگاه که ما متاسفانه نشد بریم چون بابا خیلی کار داشت منم دیدم

تنهایی مزه نمیده و نرفتیم ولی شبش که بابا کارش تموم شد گفتم که

بریم مرکز خرید یاس چون ی شهربازی داشت گفتم بریم ببینیم

چطوره خوب بود تو هم اونجا کلی بازی کردیو بعد رفتیم شام خوردیم و

اومدیم خونه

اینجا واقعا خوشحالی از چهرت مشخصه

اينجا ي دختر خانمي منتظر بود که سوار بشه من گفتم بزارید سوار بشه

انقدر بامزه بود که جفتتون از هم خجالت کشیده بودید

اینجا انقدر خندیدیم تو خیلی محتاط بودی نمیرفتی تو بیرون نگاشون میکردی

هر چی میگفتم برو تو بپر نمیرفتی

منتظر شدی همه بیان بیرون

تازه رفتی تو تا یکم تکون خورد اومدی بیرون

قربون پسر محتاطم برم

خدا رو شکر دیشبم خییییلی خوش گذشت

امیدوارم همیشه لبات خندون باشه پسر قشنگم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مینا ( دلنوشته هایی برای دلبندم )
24 شهریور 92 8:59
همیشه به تفریح و شادی متین جون امیدوارم همیشه لبات خندون باشه عزیزم
ساجده جون این لباس سبز خیلی به متین عزیزم می یاد جیگر بود جیگرتر شده برای متین جون و مامان گلش


مرسي خاله جون
ممنون عزيزم شما لطف داري
مهرنوش مامان مهزیار
24 شهریور 92 9:53
پسرم کلی مرد شده دیگه مامان خانم. عزیزم امیدوارم همیشه شاد شاد باشید


ممنون عزيزم
مامان مهراد
24 شهریور 92 12:34
ای جانم گل پسر که به مامانش کمک کرد از پوشک خلاصی پیدا کنه.
ای جانم جیگرتو برم که انقدر خجالتی هستی


بله ديگه راحت شدم
مرسي خاله جون
مامان نوژا جونی
24 شهریور 92 13:46
خداروشکر که پروژتون با موفقیت تموم شد مال ماهم در حال اتمامه باور میکنی که دیگه کم آوردم؟عزیزم متین جون حسابی داره کیف میکنه.قربونش برم که اینقده محتاطه


خوب به سلامتي داره تموم ميشه واقعا سختو نفس گيره ولي بچه ها راحت ميشن
خيييلي برام جالب بود كه انقدر احتياط ميكرد
مامان حسام كوچولو
25 شهریور 92 1:08
پس حسابي خوش گذروندي شيطونك


بله جاي شما خالي
الی مامی آراد
25 شهریور 92 12:21
همیشه به گردش و شادی معلومه حسابی خوش گذشته ای جونم که از اون دختر خانم خجالت کشیدی آفرین متین جونم که دیگه مردی شده و پوشک نمیشه


جای شما بسیار خالی
مرسسسسی خاله جون
مامان ندا
25 شهریور 92 14:16
همیشه به تفریح و گردش
چقدر خوب بدون اینکه زیاد اذیت بشی این پروژه تمام شدهمیشه موفق باشین دوست خوبم


ممنون عزیزم
ممنون شما هم همینطور
سمانه مامان ستایش
26 شهریور 92 2:48
تبریک میگم ساجده جون.دیگه واقعا دارید این پروژه سخت رو پشت سر میذارید
قربون متین جون برم که از دختره خجالت میکشیدهنه به اون جنب و جوشش نه به این خجالتی بودنش
همیشه به گردش و تفریح عزیزم


مرسي سمانه جون خدا رو شكر ديگه راحت شدم ولي همش استرس دارم كه نكنه ....
خدا نكنه خاله جون
مرسسسسي عزيزم
خواهرفرناز
28 شهریور 92 20:48
همیشه به گردش باشین
چه عکسای نازی



مرسسسي دوستم
سپید مامان علی
29 شهریور 92 11:32
خدا رو شکر که پروژه پوشک گیرون تموم شد و خیالت راحت شد.. یک قدم دیگر برای استقلالی دیگر...

به به میبینم متین جونی سیرک و خانه بازی رفته و کلی بهش خوش گذشته.. ایشالا همیشه به تفریح و گردش باشی و لبت خندون باشه گلم

ما آپیم

بله خدا رو شكر تموم شد.مرسي خاله جونم
مامان ارشیا
2 مهر 92 14:28
خدا رو شکر تموم شد پروِژه پوشک گرفتن و هزار آفرین به آقا متین گل که با مامانش همکاری خوبی داشته....همیشه به گردش و تفریح عزیزم خوش بگذره بهت


ممنونم عزيزم
َشیرین بانو مامان موژان و علی
11 مهر 92 1:04
شاد باشید


ممنون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به متین طلا می باشد