شيرين زبونياي عسلم
پسر قشنگم ماشاالله براي خودت مردي شدي انقدر حرف زدنتم كامل شده
كه قشنگ همه حرفاتو ميفهمن خيييييلي شيرين زبوني وقتي حرف ميزني
دوست دارم بخورمت انقدر با محبتي كه هر چي بگم بازم كمه هر روز صبح
تا چشماي قشنگتو باز ميكني ميگي سلام مامان صبح بخير و ي بوس
خوشمزه نثارم ميكني
روزي صد بار مياي ميگي مامان دوست دارم عاشقتم
تو هم دوسم داري عاشقم استي منم بايد هر سري كه ميپرسي بهت
جواب بدم چون تا جوابتو ندم هي ميپرسي وقتي هم كار بدي ميكني
تا نگات ميكنم همچين خودتو لوس ميكني و بهم ميگي مامان عاشقتم
منم كه ديگه يادم ميره چيكار كردي
اين چند وقت كه داشتم از پوشك ميگرفتمت ازت ميپرسيدم متين
جيش داري تو هم كه معمولا ميگي نه ازت ميپرسيدم مطمئني
تو هم ميگفتي مطمئنم بعد بهت ميگفتم مطمئن مطمئن تو هم خوشت
مياد هي ميگي مامان بپرس جيش داري من بگم مطئن مطئن
چند روز پيش داشتم نماز ميخوندم تا چادرمو
دراوردم اومدي سرم كرديو به بابا گفتي امير جون مامانو بِن عروس شده
انقدر بامزه ميگي بِن
چند وقت پیش داشتیم میرفتیم بیرون بهت گفتم متین بیا گفتی مامان من آرایش نکردم
ديروز داشتي ي چيزي برام تعريف ميكردي بعد ي
كلمه يادت رفت بهم گفتي مامان امسش چيه من كه مرده بودم از خنده
تو مراسم ختم آقا جون بوديم هي صلوات ميفرستادن تو هم ياد گرفتي
و تو خونه براي خودت ميفرستي اللهم صل علي اُممد وآل اُممد
بعد از مراسم ختم آقا جون عموي پدر جون داشت باهات چاق سلامتي
ميكرد بهت گفت يادته اومدي خونمون بازي ميكردي تو هم با ي
لحن خيلي بامزه گفتي آره يادمه كچلم بودي
عاشق بغلی به قول خودت ببل وقتی میریم بیرون من واقعا خسته میشم
چون همش دوست داری بغل باشی منم هی بهت میگم متین جان دیگه تو
بزرگ شدی نباید بیای بغل خودت راه برو تو هم در جوابم میگی نه مامان من
نی نیم باید ببل تو باشم آخه من گناه دارم
خلاصه اینکه انقدر شیرین زبون شدی که حد نداره البته اینم بگم
این فقط نظر من نیست هر کسی تو رو میبینه وقتی حرف میزنی
میگن ماشاالله چقدر بامزست براش اسپند دود کن
عاشقتم پسر شیرین زبونم
حالا بريم يكم سر شيطنتات البته اینم بگم خیلی شیطون
نیستی بعضی وقتا شیطنتت گل میکنه
جدیدا گوش شیطون کر بیشتر خودتو با اسباب بازیات سرگرم میکنی
دیگه کمتر بهم گیر میدی البته اینم میدونم که مقطعیه خیلی نمیتونم
دلمو خوش کنم
تازگیا یاد گرفتی اینجوری بیای روی کابینت بشینی
پسرم دیگه مستقل شده
امروز داشتی بازی میکردی یهو گفتی آی پام یهو بغض کردی
دیدم پات زخم شده داشتی از میز میرفتی بالا پات به شیشه میز خورد و اینطوری شد
قربون پسر صبورم برم که گریه نکرد
امروز داشتی تلوزیون نگاه میکردی یهو دیدم این مدلی خوابیدی
امروز نشوندمت رو کابینت تا به کارام برسم سریع مجسمه رو بغل کردی
گفتی مامان ازمون عکس بنداز
اینم ی بوس آبدار که خستگیم درومد
قربون اون ادا و اصولت برم من که انقدر خودتو برام لوس میکنی