بهار 93 و اولین پارک رفتن گل پسری تو سال جدید
قربونت برم یک سری عکس هم برای تعطیلات عیده
هم برای امروز که رفیم پارک و تو کلی برای خودت کیف کردی
روز اول عیده لباس آستین کوتاه تنت بود همش میگفتی اینو در بیار آستین
بلند تنم کن همش دستاتو نگاه میکردی
ی روز ما داشتیم کتاب میخوندیم که اطلاعتمون درباره حج کامل بشه
چیزایی که یادمون رفته بود یادآوری بشه تو هم سریع کتابو
برداشتی مشغول مطالعه شدی اونم این مدلی
قربونت برم که تو و عینکت دو یار جدا نشدنی هستید تحت هر شرایطی
به چشماته خودت میگی ازم عکس بنداز اون وقت عینکتم در نمیاری
قربون کارتون نگاه کردنت که با ذوق نگاه میکنی
جدیدا خودت نطر میدی کدوم کفشتو بپوشی قبلا نطر میدادی
ولی باز میشد منصرفت کرد ولی الان نه
اینجام گیر داده بودی این کفش قهوه ای رو میخوای بپوشی من موندم تو این
ست کردن تو
ژست جدید عکساتم اینه دستات جلوی چشماته
اینم 93.01.27 اولین پارک رفتنت تو سال جدید
هنوزم از تاب میترسی خودت میگی تند هلت بدم بعد که تند میشه میگی مامان
تو دلم قلقلک میاد یواشش کن
از سال گذشته که ی خانم کوچولو رو دیده بودی برای خرگوشش سبزه ها رو میکنه
تو هم علاقه مند شدی به کندن چمنا
اینم اولین حوله تن پوشته که برات خریدیم چون حوله سیسمونیت
دور پیچ بود اینو خوشم اومدو برات خریدم
مبارکت باشه مرد کوچولو
اینم امروز بعد از حمومه که حسابی خسته شده بودی
دراز کشیده بودیو داشتی کارتون نگاه میکردی
تو عکسات مشخصه ی پشه حسابی بوسه بارونت کرده قربونت برم که
تمام صورتت قرمز شده