چکاب ماهانه

متین جان

اول از همه بیست و دومین ماهگردت مبارکت باشه عزیزم

انشاالله تولد صدو بیست سالگیت رو جشن بگیریم

امروز با بابایی بردیمت برای چکاب ماهانت

زمانیکه نشستیم به دکتر گفتم که یک هفته هستش که تو رو از شیر گرفتم در جوابم

گفت به زور  یا با هم کنار اومدید منم به خیال خودم گفتم که با هم کنار اومدیم

به آقای دکتر گفتم که هفته گذشته پیش دکتری که شما رو به دنیا اورد رفته بودم

برای حال جسمانی خودم و به ایشون گفتم که میخوام متین رو از شیر بگیرم وداروی

گیاهی صبر زرد رو پیشنهاد کرد

تا من این حرف رو زدم دکترت به طور فجیعی با من برخورد کرد گفت از شما بعیده  

که اینکار رو کردید از نظر دکترت من کار اشتباهی کردم انقدردکترت به شدت ناراحت

شده بود که گفت به متین از نظر روحی ضربه شدیدی وارد کردی

و عوارضشم ببین همش  دکتر به خاطر روشی که از شیر گرفتمت سرزنشم میکرد میگفت

از نظر علمی درست نیست  

من که انقدر از برخورد دکتر  ناراحت بودم که اگه چاره داشتم

همون جا میزدم زیر گریه واقعا خودمو خیلی کنترل کردم

چون همش دکتر منو سرزنش میکرد اونجا واقعا احساس کردم

 چه کار اشتباهی کردم حتی آقای دکتر گفت دیگه ادامه ندید چون

من واقعا خستگیم تو تنم موند حتی وقتی بهشون گفتم یه دارویی

بهم بده تا شیرم خشک شه چون به شدت  دارم اذیت میشم 

در جوابم گفتن برو پیش همون کس که این تجویز رو کرد با اینکه میدونم بهت نمیدم

من دیگه انقدر بغض گلوم رو گرفته بود که دیگه نمیتونستم صحبت کنم به خاطر

همین بابایی سوالامون  رو میپرسیدمنم که دیگه تو دلم غوغا بود همش از خودم

میپرسیدم یعنی اشتباه کردم یا اینکه دکتر خیلی حساسیت به خرج میده   

چون دکترت گفت باید کم کم از شیر میگرفتیش حتی اگه تا دو ماهم طول میکشید

به هر حال که من تو رو از شیر گرفتم دیگه کاریش نمیشه کرد

منو ببخش اگه واقعا با اینکار بهت بدی کردم