متینمتین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

متین طلا

مسافرت

1392/8/14 16:50
نویسنده : مامان ساجده
1,064 بازدید
اشتراک گذاری

متین جان هفته گذشته ی سه روزی رو با دوست بابا رفتیم شمال

خدا رو شکر خییییلی خوش گذشت

رفتیم خونه یکی از دوستای  دیگه بابا که تو قایمشهر زندگی میکنند

صبح روز چهار شنبه رفتیم خونشون و عصرشم راه افتادیم به

طرف پل سفید که ییلاقشون بود

چه جای باصفایی بود بعد از مدتها ی هوایی تمیز استنشاق

کردیم و کلی هم خوش گذروندیم

عمو کامبیز ی گل پسری داره به اسم ایلیا که پنج سالشه سری قبل

که رفتیم خونشون ایلیا جون یک سال و سه ماهه بود ی بچه فوق العاده

آرومی بود من همیشه ازش تعریف میکردم میگفتم هیچ بچه ای مثل

ایلیا نمیشه ولی اینبار که دیدمش کل حرفمو پس گرفتم

اولش که رسیدیم خونشون تو یکمی غریبی میکردیو بهم چسبیده

بودی و ایلیا هم اولش در باغ سبز نشون داد پیش خودمم گفت

چه خوبه فکر کنم بتونید کلی باهم بازی کنید و کیف کنید چند

دقیقه اولش هی میرفت تو اتاقشو اسباب بازیاشو میورد بیرون

تا بهت نشون بده  و باهم بازی کنید ولی متاسفانه این فکر من

ی سراب بود توی اون سه روز میتونم بگم که یک ساعتم نتونستید

با هم بازی کنید فقط لج و لجبازی البته اینم بگم از حق نگذریم تو

تمام مواردم ایلیا مقصر بود یکسره تو رو میچزوندو گریه تو رو در میورد

ولی چون تو جیغ جیغویی بیشتر به چشم میومدی و لی ایلیا با کمال

آرامش کارشو میکرد منم دیگه دوست داشتم از دست شماها ی فس

گریه کنمگریهواقعا برام عجیب بود که چرا شماها اصلا باهم تفاهم نداریدو

دعواتون میشه چون تاحالا به این شکل ندیده بودم آخراش دعواهای شما

برامون شده بود سوژه خنده قهقهه خییییلی جالب بود تو لجبازیاتون تو

یکسره میگفتی خست (هست) ایلیا با کمال آرامش میگفت نیست

شاید هزار بار این دو تا کلمه رو از شماها شنیدیم برای همین

سعی میکردیم شما دو تا وروجک اصلا پیش هم نباشید

قربونت برم با این حال که انقدر تو رو اذیت کرد بازم دوسش داشتیو

میرفتی پیشش

ولی در کل خییلی بهمون خوش گذشت

حالا بریم سراغ عکسا و توضیحاتش:

 

تو جاده فیروز کوهه که نگه داشتیم صبحانه بخوریم 

 

 

اینم ی خواب ناز بعد از  خوردن صبحانه

قربونت برم که تو خواب داشتی میخندیدی

اولش که رسیده بودیم خونه دوست بابا که مثلا داشتید باهم بازی میکردید

ولی همین ماشین شده بود معضل تو میخواستی تنها سوار شی ایلیا

میگفت نه تو بلد نیستی میزنی به دیوار

 

اینجا همون ییلاقه که داریم میریم بیرون 

 

نمایی از ییلاق 

 

اینجا هر چی بهت گفتم منو نگاه کن  بر نمیگشتی فقط میگفتی آفتابه 

اینم همون دوست داشتنیه که گفتم 

 

اینم از همون ژستای همیشگیت 

خانواده سه نفرمون 

این عکس برای سه سال و چهار ماهه پیشه که رفته بودیم خونه عمو کامبیز

که تو یک ماهو نیم بود که تو دل مامانی برای همین اینجا ی کوچولو حالم بد

شده بودو اصلا حال و حوصله عکس نداشتم قشنگ چشمام مشخصه

 

 اینم ثریا جون خانم عمو علیرضا

 

 

اینجا بابا گوشیشو داد که شماها با هم بازی کنید ولی متاسفانه بازم باهم

 دعواتون شدناراحت 

صبحانه رو تو بالکن میخوردیم اون پایین سه تا سگ بود که تو خیییلی

سرگرمشون شده بودی منم به بهونه اونا میتونستم بهت صبحانتو

بدم که بخوری

اینم اون سگا که تو بهشون نون میدای 

 اینجا داشتی بهم میگفتی بازم نون بده که بهشون بدم  

ی نکته جالب این بود که وقتی خودت سیر شدیو نمیخواستی بخوری

اومدی بهم گفتی مامان سگا میگن دیگه نون نمیخوایم سیر شدیم

اینجا داشتم بهت میگفتم باشه خودت بیا بخور تو هم گفتی آخه منم سیر

شدم نکته جالبش این بود که از دهن سگا داشتی صحبت میکردی

اینم موقع برگشته که داشتیم وسایلا رو میزاشتیم تو ماشین که بریم طرف

قایمشهر خیلی باهم تفاهم داشتید تنهایی تو ماشینم باهم نشسته بودیدچشمک

از خودتونم داشتید پذیرایی میکردید 

اینم ی خواب نازه دیگه البته اومدم بیدارت کردم چون تو عاشق جنگلی

اومده بودیم جنگل که ناهار بخوریم بعدش راه بیفتیم بیایم به طرف تهران 

اینم از خاطرات سفره سه روزمون به شمال

راستی یادم رفت بگم ایلیا از اولش با اسم تو مشگل داشت  همش بهت

میگفت یتیم هر چی میگفتیم بگو متین باز حرف خودشو میزد بابا میخندید

میگفت وقتی ایلیا به متین میگه یتیم حس بدی بهم دست میده فکر میکنم

که  سالهاست مردمخنده 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

مامان آیسو وآیسا
14 آبان 92 17:14
وای ساجده جووون عجب جای قشنگی رفتید...خیلی طبیعتش قشنگ وبکررررررررره...
عکسهای سه نفره اتونم عالیه...متین جووونم چقدر قشنگ تو خواب میخنده قربونش برم...
یتیم هم خیلیبا مزه بود...
خوش باشید...


جای شما بسیار خالی
ممنون عزیزم
اتفاقا برای خودمونم خیلی خنده دار بود


مامان حسام كوچولو
14 آبان 92 17:29
واي خدا چه عكساي قشنگي چه طبيعت زيبايي. چه مامان و باباي ماهي.و چه گل پسر ملوسي.
نه عزيزم پسر من به پسر خاله هاش مي گه داداش و به دختر خاله هاش مي گه آجي



ممنون از این همه لطف عزیزم

اتفاقا خیلی تعجب کردمممنون از اطلاعاتت
ناصر
14 آبان 92 21:44
سفر سه روزه شما واقعا جالب بود امید که درادامه زندگی به شما خانواده محترم بخصوص درکنارمتین طلا خوش بگذره


ممنون
ناصر
14 آبان 92 21:46
امیدوارم سفرسه روزه شما بخصوص درکنارپسرگل تون خوش گذشته باشه.


ممنون
خواهرفرناز
14 آبان 92 23:37
همیشه به گردش


ممنون گلم
مامان نوژاجونی
15 آبان 92 9:04
چقدر خوب که رفتیدو هوای سالم استشاق کردید.عکس سه نفرتون خیلی قشنگه ودلنشین.
یه وقتایی بچه های بزرگتر حرص بچه های کوچکتر رو درمیارن واعصاب آدم رو بهم میریزن .تجربش کردم وکلی هم حرص خوردم.عکسای ییلاق وخواب میتین جون هم خیلی خوب بودند.امیدوارم خیلی بهتون خوش گذشته باشه


جاتون خیلی خالی دوستم
خیییلی بعضی از بچه ها مشکل دارن فقط میخوان کوچیکترا رو بچزونن
َشیرین بانو مامان موژان و علی
15 آبان 92 19:14
سلااااااااااااااام چه طبیعت زیبایی . با نمک بود کارهاشون خوب بچه اند دیگه شما به دل نگیر............ اون قسمت یتیم هم خیلی خنده دار بو د کلی خندیدیم


سلام عزیزم جای شما خالی خیییلی جای باصفایی بود
دیگه آخراش عادت کرده بودیم
اتفاقا برای خودمونم خیلی خنده دار بود هر وقت یادش میفتیم کلی میخندیم
مامان الیار
16 آبان 92 14:09
سلام عزیزم
ما با اجازتون لینکتون کردیم اگر شما هم خواستید به ما جواب بدید این ادرسمونhttp://elyaregol.niniweblog.com


ممنون عزیزم با کمال میل
سمانه مامان پارسا جون
16 آبان 92 14:32
سلام خانومی همیشه به سفر
عکسهاتون خیلی زیبا بود
مخصوصا عکسهای خودتون
گل پسر بیشتر شبیه خودته تا باباش.
شاد باشید عزیزم.


سلام عزیزم ممنونم
شما لطف دارید بله خیلی شبیه منه
شما هم همینطور
علامه کوچولو
16 آبان 92 18:50
سلام بانو
عزاداریهاتون قبول التماس دعا
امشب به یاد علی اصغر علیه السلام کوچولوی نازت رو ببوس


ممنون شما هم التماس دعا
مامان امیـــــرعلی (پســـرکــــــ شیطـــون)
16 آبان 92 21:28
عزیزم همیشه خوش باشیــــد ...



ممنون عزیزم
ببوس امیر علی جونو
آناهیتا مامانیه آرمیتا
18 آبان 92 3:27
دوستم خیلی شمال میریداااا جای ماروهم خالی نمیکنیداصلا که انقدرهوای شمال کردم عکسهاخیلی عالین کاملا معلومه چقدرهوادلنشینه ، متین طلا هم که حسابی خوش گذرونده بااون غذادادن بامزه اش به سگهاوااای خنده شوببین توی خواب
راستی ساجده جون وقتی نی نی توی دلت بودچه بامزه بودی


سلام آنا جون جاي سما بسيار خالي حتما يكبار بريد خيلي جاي باصفايي بود
حسابي براي خودش كيف كرد
شما لطف داري آنا جون
mamane m@ni
18 آبان 92 15:43
چه جای با صفایی,متین جون حداقل سه روزی اکسیژن تنفس کردی خاله
آخه خاله چرا وقتی خودت سیر شدی گفتی سگ ها هم سیر شدناونا سه تا سگ گرسنه بودن که تا خود ظهر هم بهشون نون میدادی می خوردن
ساجده جون عکسای سه نفره تونم قشنگ بود بهم میاد سه تاتون کنار هم خوشبخت باشید و شاد
امان از دست ایلیا !یتیم


خيلي عالي بود
دقيقا اون بيچاره ها رو هر چي هم بهشون نون ميدادي سير نميشدن ولي براي خلاصي خودش اين ترفندو بكار برد
ممنون عزيزم
مامان ندا
18 آبان 92 20:26
چه عکسای خوشکل خوشکلی وایییییییییییییییییییییییییییی
همیشه به شادی


ممنون عزيزم
مامان کیارش
19 آبان 92 0:51
واقعاً جای قشنگیه . من که هوس کردم همیشه به سفر و شادی گلم. عکسا هم که حرف ندارن. عالی توپ


ممنون عزيزم.شما لطف داري
سمانه مامان ستایش
19 آبان 92 3:50
همیشه به گردش ساجده جونچه جای با صفایی رفته بودید.
عکس سه نفرتون هم خیلی قشنگ بود دوستمامیدوارم همیشه در کنار هم شاد و خوشبخت باشید
وای چه ماجراهایی داشتید با این دوتا وروجک
یتیمبنده خدا همسری چه حس بدی پیدا میکردن!



جاي شما بسيار خالي واقعا قشنگ بود
ممنون سمانه جون.من كه دوست داشتم ي فس گريه كنم از بس اين دو تا با هم لج ميكردن
خيلي بنده خدا همش ميخنديد ميگفت دلم براي خودم ميسوزه
مینا ( دلنوشته هایی برای دلبندم )
19 آبان 92 9:04
همیشه به مسافرت و گردش ساجده جوووووووووون
متین جونم قربونت برم که اینقدر مهربونی گلم
واسه اون یتیم هم کلی خندیدم خیلی باحال بود


ممنون مينا جون
خدا نكنه خاله جونم
خييييلي جالب بود
مامان طنین
20 آبان 92 18:56
وای منم میخوام از این جاها برم .خیلی خوشگل بود ساجده همیشه خوش باشید ولی از حق نگذریم مطلب اخرت جالب بوددلم برای پسر عموم سوخت خدا انشاالله 120 سال بهش عمر بده. امین
مامان بردیا
21 آبان 92 12:53
چقدر مهربونی تو عزیزمخسته نباشی ساجده جون.درگیری بچه ها واقعا کلافه کنندست
مامان ساجده
پاسخ
خيلي واقعا آدم كلافه ميشه
مامان بابای الیسا
21 آبان 92 15:36
همیشه به گردش و شادی عزیزم وای چقدر خندیدیم از یتیم گفتن متین جونم خیلیییییییییییییی دوست دارم خاله
مامان ساجده
پاسخ
ممنون عزيزم منم همينطور خاله جونم
مامان فرانک(مامان ارشیا)
25 آبان 92 15:20
الهی خاله فدات بشه اینقدر خوشگل خوابیدی عزیزمجه جای قشنگی بوده مامانی امیدوارم هر سه تایی همیشه شاد و خوشحال و سلامت باشین کنار همدیگه
مامان ساجده
پاسخ
ممنون عزيزم
مامان ارشیا
25 آبان 92 15:21
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به متین طلا می باشد