بازم مريضي
متينم پسر قشنگم چرا دوباره مريض شدي توي اين ماه دوبار البته
اينبار شدتش كمه ولي من كلي حرص ميخورم وقتي ميبينم اينطوري
مظلوم ميشي و لب به هيچي نميزني سري قبل كه مريض شدي
به خاطر عفونت گوشت دو هفته سفكسيم خوردي به محض تموم
شدنش يعني دقيقا چهل و هشت ساعت بعد اولين تبت شروع شد
اتفاقا اون شب خونه خاله نرگس بوديم كه یكدفعه شروع كردي به
بهانه گيري وقتي اومدي بغلم احساس كردم صورتت داغه ولي
خاله نرگس تب سنج گذاشت گفت خدا رو شكر تب نداره ولي
من مطمئن بودم كه تب داري ولي از اونجايي كه هيچ وقت
دوست ندارم مريضيتو ببينم به خودم دلداري ميدادم كه شايد
خسته اي خوابت مياد وقتي اومديم تو ماشين خوابيدي وقتي
رسيديم گذاشتمت رو تخت خوابيدي ولي چه خوابيدني همش
با ناله بود من همش استرس داشتم كه نكنه تبت بالا بره كه
ساعت دو نيم شب دست زدم به صورتت ديدم واااااي چقدر
داغي سريع بلندت كردم پاشويت كردمو استامينوفن بهت دادم
خدا رو شكر تبت پايين اومدو خوابيدي ولي من تا ٤ صبح بالا سرت
بيدار بودمو تبت رو چك ميكردم صبحشم كه بلند شدي اولش بيحال
بودي بعد كم كم بهتر شديو منم خوشحال كه خدا رو شكر تبت قطع
شده كه دوباره ديشبم تب كردي امروز بردم دكترت معاينه دقيق كردنو
گفتن خدا رو شكر گوشات خوب شده و هيچ مشكلي نيست فقط
ي كمي گلوت قرمزه كه با شربت سرماخوردگي خوب ميشه
بعدشم فقط با استامينوفن بايد تبت كنترل بشه انشاالله كه
زودتر خوب بشي فقط چیزی که بیشتر باعث ناراحتیم شد این بود
که 100 گرم وزن کم کردی ولی امیدوارم که چهار ستون بدنت
سالم باشه پسر قشنگم
فدای چشمای بی حالت بشم من
این عکسام برای همون روزیه که شبش مریض شدی من عاشق این
برق چشماتم