هفته ای که گذشت
عسلم ببخشید چند وقته که دیر به دیر وبلاگت رو آپ میکنم چون واقعا ی وقتها تا به خودم میای شب شده و دیگه هیچ حس و حالی برام نمیمونه که بیام پای کامپیوتر و به روز کنم واقعا این روزا خیلی شیرین زبون شدی و بیشتر دوست دارم وقتمو با تو بگذرونم البته ناگفته نمونه که خیلی هم شیطون شدی ولی با تمام خستگیام وقتی میای بغلمو ابراز محبت میکنی کل خستگی روزم در میاد البته باید منو ببخشی ی وقتهایی واقعا خسته میشمو ممکنه سرتم داد بزنم ولی وقتی میای با اون زبون شیرینت میگی مامان خوبی من تو رو خیلی دوست دارم واقعا خودم شرمندت میشم حالا بگم از هفته ای که گذشت ی دو هفته ای بود که بیرون روی داشتی برد...
نویسنده :
مامان ساجده
16:36